رتینوپاتی دیابتیک؛ رانیبیزوماب یا لیزر؟
Medscape: محققان آلمانی در هفدهمین کنگره EURETINA اعلام کردند، رانیبیزوماب Ranibizumab میتواند رتینوپاتی پرولیفراتیو دیابتیک را مؤثرتر از لیزر فوتوکوآگولاسیون درمان کند.
این یافتهها، لیزرها را بهعنوان استاندارد مراقبت به چالش میکشد و دری را بهسوی استفاده گستردهتر از داروهای ضد VEGF باز میکند.
به گفته محقق ارشد این مطالعه، «مهارکنندههای VEGF گزینههای درمانی مناسبی بهعنوان مونوتراپی برای درمان رتینوپاتی پرولیفراتیو دیابتیک هستند. به نظر میرسد، پزشکان خواهند توانست از آن استفاده کنند.»
هرچند درمانهای لیزری میتوانند پیشرفت رتینوپاتی پرولیفراتیو دیابتیک را آهسته کنند، اغلب باعث از دست رفتن دائمی بینایی میشوند. مطالعات اولیه پیشنهاد کردهاند که اثربخشی داروهای ضد VEGF در درمان این وضعیت بالا است. داروهای ضد VEGF در حال حاضر برای درمان شرایط مرتبط با ادم ماکولار دیابتیک استفاده میشوند.
یک کارآزمایی، تحت عنوان DRCDnet، نشان داد که رانیبیزوماب نسبت به لیزر برتری ندارد. البته این کارآزمایی گروهی را که ترکیب درمانی لیزر و رانیبیزوماب را دریافت کرده بودند، وارد نکرده بود.
در مطالعه جدید که در چندین مرکز درمانی در آلمان انجام شد، بیماران مبتلابه رتینوپاتی دیابتیک به 3 گروه تقسیم شدند. سیوپنج بیمار رانیبیزوماب 5/0 میلیگرمی (پروتکل) دریافت کردند، 35 بیمار تحت panretinal photocoagulation و 36 بیمار نیز ترکیبی را از این دو درمان دریافت کردند.
بیماران در هر سه گروه ازنظر سن، جنس، هموگلوبین A1C، نوع دیابت، طول مدت ابتلا به دیابت، بهترین حدت بینایی اصلاحشده و ضخامت مرکزی subfield retinal مشابه بودند.
بیماران در طول سال اول، ماهانه ویزیت میشدند و محققان آنها را تا یک سال بعد هم پیگیری میکردند. در سال نخست، 6 بیمار از گروه پروتکل خارج شدند، 9 بیمار از گروه لیزر بهتنهایی و 8 بیمار نیز از گروه درمان ترکیبی.
همه بیماران 18 سال و بیشتر سن داشته و بهترین حدت بینایی اصلاحشده آنها 400/20 و هموگلوبین A1C آنها نیز حداقل 12 درصد گزارش شد.
میانگین نقاط سوزانده شده با لیزر در بیمارانی که فقط لیزردرمانی گرفته بودند، 1928 بود. این میزان در گروه درمان ترکیبی 1670 بود. بیماران گروه رانیبیزوماب بهطور میانگین 2/5 تزریق دریافت کردند و گروه درمان ترکیبی نیز 1/5 تزریق.
گروه رانیبیزوماب نتایج بهتری نسبت به دو گروهدرمانی دیگر گرفتند و تفاوتها در نئوواسکولاریزاسیون، ضخامت مرکزی subfield retinal و بهترین حدت بینایی اصلاحشده ازنظر آماری معنیدار بودند.
در گروه رانیبیزوماب بهتنهایی، 3 عارضه جانبی جدی دیده شد: هموراژی رتین، کاهش شدت بینایی و هموراژی ویتروس. در گروه لیزر بهتنهایی، 4 عارضه جانبی جدی رخ داد: کاتاراکت، هموراژی ویتروس و دو مورد ویترکتومی. در گروه درمان ترکیبی، 6 مورد عارضه جانبی جدی مشاهده شد: 2 مورد ادم رتین یا ماکولار، جداشدگی رتین، هموراژی ویتروئوس و دو مورد ویترکتومی.
پروتکل S
این کارآزمایی اطلاعاتی را به یافتههایی که پیشازاین در پروتکل S بهدستآمده بود، اضافه میکند، زیرا پروتکل S بیمارانی را در برگرفته بود که مبتلابه ادم ماکولاردیابتیک بودند و این بیماران به تزریقهای بیشتری نیاز داشتند. درواقع، محققان به دنبال اثربخشی در بیماران بدون ادم ماکولاردیابتیک بودند.
لازم به ذکر است که درمان در این کارآزمایی نسبت به پروتکل S از شدت کمتری برخوردار بوده است.
بااینوجود، بعضی از پزشکان ممکن است در چرخش کامل از درمان با لیزر به داروهای ضد VEGF با مشکلاتی مواجه شوند. بیماران در گروه درمانهای ضد VEGF ممکن است نیاز پیدا کنند که تزریقهای اینتراویتره دریافت کنند. در مقابل، آنها ممکن است به یک درمان تکی لیزر نیاز پیدا کنند.
البته هنوز مشخص نیست بیماران مبتلابه رتینوپاتی دیابتیک تا چه اندازه و به چه مدتی نیاز به تزریقهای داروهای ضد VEGF نیاز دارند که بیماریشان تحت کنترل باشد؛ اما لااقل امیدوار هستیم که مدتزمان زیادی طول نکشد.
مطالعه جدید با حمایت نوارتیس انجامشده است.
نظرات بسته است